به گزارش خبرلنده به نقل از تسنیم ، آندری سوشنتسوف در یادداشتی تصریح کرد: سیاستمداران و رسانه های خبری غرب با هدایت حقایق مشکوک ارائه شده توسط کی یف با عجله و شتاب نیروهای استقلال طلب شرق اوکراین را عامل اصلی این حادثه معرفی کردند.
دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس این فرمول را ارائه داد: اگر استقلال طلبان شرق اوکراین هواپیمای مسافربری را ساقط کرده باشند؛ این روسیه است که باید پاسخ این اقدام را بدهد.
دیوید کرامر مدیر "خانه آزادی" نیز به جنبه اخلاقی این حادثه اشاره کرد و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را با معمر قذافی؛ صدام و کیم جونگ ایل مقایسه کرد.
فشاری که مسکو تحمل می کند قابل مقایسه با اتهامات مطرح شده علیه عراق در خصوص در اختیار داشتن سلاح های کشتار جمعی در سال 2002 میلادی یا اتهامات مطرح شده علیه مقام های سوری است که اتهامات بی پایه و اساسی علیه آنها در خصوص استفاده از سلاح های شیمیایی علیه مردم این کشور در سال 2013 میلادی مطرح شده است.
هدف مجبور کردن رهبری روسیه به پایان دادن حمایت از استقلال طلبان جنوب شرق اوکراین تحت تهدید انزوای بین المللی است.
با این حال به نظر می رسد این مساله در غرب بی ضرر باشد که به سرزنش روسیه بپردازد. روابط اقتصادی آمریکا و روسیه نسبتا ضعیف است و روابط روسیه با اتحادیه اروپا هنوز با ساختارهایی مثل صندوق ها یا موسسات نظرسنجی یا شبکه های تلویزیونی یا سرویس های اجتماعی تشدید نشده است. و محافل کسب و کار و گروه های لابی روسی تنها با انتقادات اتحادیه اروپا و آمریکا علیه روسیه روبرو شده اند.
یک روز پیش از حادثه بوئینگ مالزیایی بسته جدیدی از تحریم های آمریکا علیه روسیه با مقاومت ناچیزی به تصویب رسیده بود. این هفته هم شورای وزرای خارجه اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا تحت تاثیر این فاجعه در خصوص امکان اعمال تحریم تسلیحاتی علیه مسکو رایزنی و گفتگو کرده است و جمهوری خواهان در واشنگتن روی طرح و قانون "پیشگیری از تجاوز روسیه" کار می کنند.
در نتیجه این قانون ممکن است روسیه را از دسترسی به بازارهای مالی و فناوری های مدرن و پیشرفته محروم سازد و به مانعی برای نوسازی اقتصادی این کشور تبدیل شود.
گرچه اتهامات مطرح شده علیه روسیه نه تنها بی ضرر بلکه بی فایده است. فرمول پیشنهادی توسط "جولیوس کویتسینسکی" معاون سابق وزیر خارجه اتحاد جماهیر شوروی ظاهرا به طور کلی از سوی رهبری کنونی روسیه تبعیت و اجرا می شود. وی این فرمول را این گونه بیان می کند: "برخی مذاکرات و گفتگوها وجود دارد که روسیه می تواند از آنها چشم پوشی کند."
مسکو به دنبال هدف راهبردی در حمایت از جنوب شرق اوکراین بدون از دست دادن روابط اقتصادی با غرب است. بی شک روابط اقتصادی روسیه و غرب برای رشد اقتصادی باثبات و پایدار روسیه و درآمد سرانه که برای رهایی از تهدیدات امنیت داخلی و دستیابی به همگرایی در بلندمدت کمک می کند ضروری و حیاتی است.
البته حمایت برای روس ها از جنوب شرق اوکراین که روی کمک مسکو حساب می کنند حتی مهمتر است. این حمایت مساله همبستگی همه جانبه روسیه با هموطنان خود است که حق زندگی آنها از سوی کی یف رد و سلب شده است.
دو جزء سیاست خارجی روسیه به سختی قابل ترکیب شدن با یکدیگر هستند. خوشبختانه؛ 3 واقعیت و حقیقت وجود دارد که در شرایط کنونی به نفع روسیه است. نخست؛ این واقعیت مشخص شده است که اتهامات دولت اوکراین علیه استقلال طلبان شرق اوکراین در حادثه بوئینگ مالزیایی بی پایه و اساس بوده است. هرگونه شاهد معتبر و متقاعد کننده ای در خصوص مسئولیت استقلال طلبان شرق اوکراین در خصوص وقوع این حادثه هنوز ارائه نشده است و این اتهامات بر اساس برخی فیلم های ویدئویی جعلی و ساختگی و اظهارات احساسی اعضای سازمان همکاری و امنیت اروپا مطرح شده است.
علاوه بر این؛ 23 جولای نیز این مساله روشن شد که آمریکا هیچ سندی برای اثبات مسئولیت استقلال طلبان شرق اوکراین در این حادثه در اختیار ندارد و این مساله تنها به واسطه شواهدی که کی یف ارائه کرده مورد قضاوت قرار گرفته است. در عین حال ستاد مشترک ارتش روسیه و نیروی هوایی روسیه شواهد خود را ارائه کرده اند. این شواهد مسئولیت کی یف در این حادثه را نشان می دهد و قانع کننده تر است.
دوم اینکه؛ روسیه برای اعمال تحریم ها آماده است چرا که این تحریم ها نمی تواند خسارت جدی بر اقتصاد این کشور وارد کند.
با توجه به روابط دو جانبه اتحادیه اروپا و روسیه ضعف همکاری ها به ضرر هر دو طرف خواهد بود. علاوه بر این تلاش زیادی برای منزوی کردن اقتصاد بزرگی مثل روسیه لازم است. بنا براین تلاش ها برای محروم کردن روسیه از بازارهای مالی و فناوری با واکنش قطعی قدرت های غیر غربی روبرو خواهد شد و آنها را تشویق خواهد کرد تا ظهور کرده و رشد کنند.بی شک آمریکا و اتحادیه اروپا به سختی می خواهند تا این اتفاق بیفتد و از وقوع آن استقبال نمی کنند.
نهایتا؛ برای رهبری روسیه این حجم گسترده از انتقادات روشن است که خیلی زود محو می شود. غرب هرگز قادر به درک شکنندگی روسیه نبوده و هرگز قادر نبوده تا به انگیزه های واقعی آن پی ببرد. این مساله موجب شده تا سیاستمداران روسی به طور انحصاری و ویژه به دنبال منافع ملی کشور باشند بدون اینکه به فکر تایید نظر شرکای خارجی خود باشند.
با در نظر گرفتن این مساله که آمریکا هیچ گاه دارای چشم انداز سیاست بلند مدت در قبال روسیه نبوده است؛ به نظر می رسد آینده سیاسی آمریکا بر اساس مشکلات به وجود آمده و شرایط جدید شکل خواهد گرفت. بنا براین همکاری با روسیه مطمئنا بار دیگر برای آمریکا ضروری خواهد شد.
روابط روسیه و غرب بحران های زیادی را دیده است و شرایط کنونی نیز از این الگو تبعیت می کند.
روسیه نمی تواند نحوه روابط جدید خود با غرب را – که احتمالا به عنوان رقیب مطرح شده است- متفاوت از گذشته فرض کند که مبتنی بر همکاری گزینشی و غفلت و چشم پوشی بوده است.
رقابت روسیه و غرب بی شک با توجه به ادامه نقش ناتو در امنیت اروپا و نگرانی های مسکو در قبال پدافندهای موکشی آمریکا در اروپا ادامه خواهد یافت. طرح های واشنگتن برای محدود کردن دسترسی روسیه به فناوری های جدید چیز جدیدی نیست؛ و مانع تراشی برای اسبربانک روسیه در خرید اوپل در سال 2009 میلادی مثال و نمونه ای از این سیاست آمریکا به شمار می رود. نیازی به یادآوری و اشاره به تبعیض قائل شدن برای شرکت های انرژی روسیه در آمریکا و اروپا نیست.
علاوه بر این اتحادیه اروپا و آمریکا به حمایت و تشویق رژیم های علیه روسیه در سرتاسر مرزهای روسیه اقدام کرده اند. این سیاست ها با توجه به تجارت و سرمایه گذاری نزدیک و فشرده و همکاری با مسکو در افغانستان؛ ایران؛ سوریه و کره شمالی و همین طور مبارزه با تروریسم و فعالیت های مربوط به مقابله با قاچاق مواد مخدر بحث برانگیز بوده و قابل ترکیب نیستند.
در پایان؛ دولت های غربی ملزم شده اند تا در چارچوب چرخه های کوتاه انتخاباتی به سیاست های یکسان خود در قبال روسیه ادامه دهند.
روسیه نیز به نوبه خود طرح و برنامه ای برای مقابله و رویارویی با غرب یا منزوی کردن خود در عرصه بین المللی ندارد و همین طور قصدی برای به چالش کشیدن نظم پس از جنگ سرد در اوکراین ندارد. پس از شوک ایجاد شده به واسطه اتفاقات کریمه آمریکایی ها نهایتا فهمیدند که سیاست های روسیه واکنشی به نقض منافع حساس و مهم مسکو بوده و تلاشی در راستای حمایت و دفاع از این منافع بوده است. این شامل جنوب و شرق اوکراین بوده جایی که مسکو قاطعانه تعهد و پایبندی خود را برای حمایت از جمعیت روس زبان که تحت ظلم و ستم کی یف قرار گرفته اند و حمایت از استقلال طلبان اعلام کرده است. در همین شرایط روسیه قصد دارد تا روابط اقتصادی خود را شرکای آمریکایی و اروپایی را گسترش دهد.
اهداف سیاست خارجی روسیه باثبات و پایدار است و راهبرد مسکو نیز بلند مدت است. روسیه قدرت و منابع کافی را برای اجرای آن دارد و بحران بوئینگ مالزیایی نیز به روشنی این را نشان داده است که روسیه به اندازه کافی قدرتمند هست که روی پای خود بایستد.
انتهای پیام/پ